آسیاتک قم | 37173

اینترنت پرسرعت آسیاتک: امور مشترکین استان قم

اینترنت پرسرعت آسیاتک: امور مشترکین استان قم

آسیاتک قم | 37173

این وبلاگ متعلق است به دفتر مرکزی امور مشترکین آسیاتک قم
شماره تماس پنج رقمی : 37173-025
وبسایت رسمی : QomAdsl.com

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

    برای عضویت در خبرنامه، ایمیل خودرا وارد کنید:

    Delivered by FeedBurner

طبقه بندي موضوعي
آخرين نظرات
  • ۱ خرداد ۹۷، ۰۷:۱۲ - مهسا
    :/
پيوندهاي روزانه

رادمان پور ماهک (یعقوب لیث صفاری)

شنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۷، ۰۹:۱۳ ق.ظ

یعقوب لیث را نخستین شهریار ایرانیِ احیاگر زبان پارسی، پس از فروپاشی شاهنشاهی ساسانیان می‌دانند. وقتی شاعری بنا بر رسم زمان قصیده‌ای به عربی در مدح او سرود، وی او را ملامت کرد که چرا به زبانی که نمی‌فهمد برایش شعر سروده‌است ("چیزی که من اندر نیابم چرا باید گفت"). با شنیدن این سخن، محمد بن وصیف که ادارهٔ امور دیوان یعقوب را بر عهده داشت، قصیده‌ای به فارسی در مدحش سرود و این قصیده (براساس روایت مؤلف ناشناس تاریخ سیستان که قصیده را نقل نموده) آغاز سرودن شعر درباری به این زبان گردید.

این نظریه که نخستین شعر فارسی در زمان صفّاریان سروده شده‌است، درست نیست. نمونه‌هایی از اشعار فارسی که در زمان طاهریان سروده شده مانند دو قطعه از حنظلهٔ بادغیسی در دست است و احتمالاً زودتر از آن هم کوشش‌هایی برای سرودن شعر به اوزان محلی یا در قالب شعر عربی به‌طور پراکنده صورت گرفته باشد، اما از آنها چیزی به دست ما نرسیده‌است. اقدام یعقوب محرّکی در سرودن شعر فارسی شد و آغاز سنتی گردید که سامانیان، پیشروان راستین رستاخیز ادبی ایران، آن را برگرفته و گسترش دادند.

رادمان پور ماهک که با نام یعقوب پسر لیث شناخته می‌شود و با نام یعقوب لیث صفاری بر تخت نشست، یکی از پادشاهان ایران از دودمان ایرانی صفاری بود و بنیان‌گذار این شاهنشاهی بود که در سیستان حکومت می‌کرد و مرکز آن در زرنج بود که امروزه در افغانستان قرار دارد. از آنجایی که او یک مس‌گر بود، به «صفار» معروف شد. تبار او به خسرو پرویز شاه بزرگ ساسانی می‌رسید.

عقوب پسر لیث در روستای قرنین در سیستان به دنیا آمد. لیث پدر یعقوب در سیستان شغل رویگری داشت. او چهار پسر به نام‌های یعقوب و عمرو و علی و طاهر داشت. از بین ایشان عمرو بعد از یعقوب برای مدتی حکومت کرد، اما دورهٔ حکومت او زیاد طول نکشید. یعقوب نیز در آغاز مانند پدر رویگری می‌کرد و هر چه به دست می‌آورد، به دوستانش ضیافت می‌کرد. چون به سن رشد رسید، عده‌ای از عیّاران او را به سرداری خود برگزیدند.


در سال ۲۳۷ که طاهر بن عبدالله در خراسان حکومت می‌کرد، مردی از اهل بُست به نام صالح بن نصر کنانی بر سیستان مسلط شد و یعقوب به خدمت وی درآمد. طاهر که مردی با تدبیر بود، صالح بن نصر را از سیستان بیرون کرد و پس از وی درهم بن نصر خروج کرد و سیستان را تصرف نمود و سپاهیان طاهر را از سیستان بیرون کرد. درهم که نتوانست از عهدهٔ سپاهیان بر آید، یعقوب را سردار سپاه خویش کرد. سپاهیان چون ضعف فرماندهی درهم را دیدند، از فرماندهی یعقوب استقبال نمودند.


پس از چندی والی خراسان با تدبیر درهم را اسیر کرد و به بغداد فرستاد، او مدتی در بغداد زندانی بود، بعد آزاد گردید و به خدمت خلیفه درآمد. در این زمان است که کار یعقوب نیز بالا می‌گیرد او به دفع خوارج می‌پردازد. یعقوب چون مردی با تدبیر و عیار بود، تمام یارانش از وی چنان فرمانبرداری می‌کردند که بیرون از تصور بود. یعقوب بعد ار ضبط سیستان رو به خراسان نهاد، ولی چیزی نصیبش نشد. باز بار دیگر در سال ۲۵۳ رو به خراسان نهاد. این بار شهرهای هرات و پوشنگ را گرفت و از آن جا رو به کرمان نهاد و گماشته حاکم شیراز در کرمان را گرفت. پس از آن رو به شیراز نهاد و با حاکم فارس جنگید و آنجا را نیز به دست آورد. یعقوب بعد از واقعه، چند نفر از طرفداران خود را با پیشکش‌های گرانبها نزد خلیفه بغداد فرستاد و خود را مطیع خلیفه اعلام کرد.


یعقوب در سال ۲۵۷ باز به فارس لشکر کشید و خلیفه المعتمد به وی پیغام داد که ما ملک فارس را به تو نداده‌ایم که تو به آنجا لشکرکشی کنی. موفق بالله برادر خلیفه که صاحب اختیار مملکت بود، پیامی نزد یعقوب فرستاد مبنی بر این که ولایت بلخ و تخارستان و سیستان مربوط به یعقوب است. یعقوب نیز بلخ را تصرف نمود و متوجه کابل شد، والی کابل را اسیر کرد و شهر را تصرف نمود. پس از آن به هرات رفت و از آنجا به نیشاپور و محمد بن طاهر حاکم خراسان را با اتباعش اسیر کرد و به سیستان فرستاد و از آنجا روانهٔ طبرستان شد تا در آنجا با حسن بن زید علوی بجنگد. حسن در این جنگ شکست خورد و فرار کرد و به سرزمین دیلمان رفت. یعقوب از ساری به آمل رفت و خراج یکساله را جمع کرد و روانه دیلمان شد. در راه در اثر بارش باران، عدهٔ زیادی از سپاهیانش کشته شدند و خودش هم مدت چهل روز سرگردان می‌گشت. یعقوب پیامی نزد خلیفه فرستاد، مبنی بر این که طبرستان را فتح کرده و حسن را منزوی ساخته‌است، به امید این که مورد نظر خلیفه واقع گردد. اما خلیفه حکمی را توسط حاجیان به خراسان فرستاد که چون وی از حکم ما تمرد کرد و به حکومت سیستان بسنده نکرد، او را در همه جا لعن کنند.


ما را در تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید.

#آسیاتک #آریانت

برای آسیاتکی شدن کافیست با ما #تماس بگیرید

021-28421395

025-37173

تلگرام: ما اینجا هستیم.


اینستاگرام: ما اینجا هستیم

۹۷/۰۶/۱۰
محمدرضا سیفی - آسیاتک